حجت الاسلام والمسلمین استاد سبحانی: عدم توجه به اقتضائات نسل جوان موجب ایجاد فاجعه‌های بزرگ در جامعه می‌شود

 

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، حجت‌الاسلام سبحانی، رئیس قطب تعمیق دینی و رئیس بنیاد امامت، در نشست علمی مسئله‌محوری و نقش و جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در رفع مشکلات فرهنگی جامعه گفت: قرار است نوعی تجربه‌خوانی از یک دهه مسئله‌‌محوری دفتر تبلیغات باشد و اینکه این تجربه به نهاد مهم و عالی شورای عالی انقلاب فرهنگی منتقل شود، ازاین‌رو من بازگشتی به تاریخچه مدیریت در جمهوری اسلامی، از آغاز انقلاب تا این نقطه می‌زنم، برای اینکه نشان دهم بحث مدیریت بر محور مسئله‌ها در چه موقعیت و شرایطی از نظام حکمرانی در جمهوری اسلامی اکنون دارد مطرح می‌شود و جایگاه آن کجاست.

وی افزود: انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که مدیران نظام جمهوری اسلامی با سه دسته مسئله جدّی مواجه بودند: اول، مسئله‌های بر زمین مانده از دوران طاغوت؛ دوم، نوع مسئله‌هایی که الزامات انقلاب اسلامی بود، مثل بحث‌های حوزه اسلامیت و بحث‌های ارزشی؛ حوزه سوم، مسئله‌هایی که از رقابت‌ها، تنش‌ها و چالش‌های بیرونی پدید آمده بود.

حجت‌الاسلام سبحانی همچنین اظهار داشت: مجموعه این مسئله‌ها چیزی بود که حکومت اسلامی باید در فراروی خودش به حلش می‌پرداخت،‌ نکته مهم این بود که رهبران جمهوری اسلامی در آغاز تجربه عینی و میدانی مدیریت و حاکمیت سیاسی را نداشتند و این طبیعی بود؛ یعنی مجموعه‌ای امروز در حاکمیت قرار می‌گرفتند که بیرون از قدرت سیاسی طاغوت قرار داشتند و طبیعتاً با تجربه نخستین قرار بود این نظام اداره شود.

وی ادامه داد: تصویری که از مدیریت ظاهراً در آغاز جمهوری اسلامی وجود داشت، مدیریت ساختاری بر محور یک نظام سیاسی بود،؛ یعنی ما می‌توانیم با ایجاد ساختارهای مناسب بر محور قدرت سیاسی و توزیع قدرت سیاسی، به حل مسئله‌‌های مردم و جامعه داخلی و خارجی بپردازیم. درواقع تفکری دیوان‌سالارانه که در آن زمان هم در دنیا طبیعی بود و برای اداره حکومت، الگوی اداره کشور تلقی می‌شد.

رئیس قطب تعمیق دینی و رئیس بنیاد امامت خاطرنشان کرد: اگر دوستان به گفتمان مدیریت در آن دوره نگاه کنند، تلقی عموماً این است که نظام اسلامی می‌تواند با توسعه ساختاری بخش‌های مختلف، مسئله‌های فراروی خودش را حل و فصل کند.

*اولین اقدام بزرگ نظام اسلامی برای مدیریت کشور، تولید و توسعه ساختاری، تأسیس نهادهای جدید و برقراری نظم تازه در ساحت حکمرانی بود

به نظر می‌رسد این پروژه هم امروز از ناحیه دولتمرادن ما دست‌کم در بخش‌های فرهنگی، ناکارآمدی یا کارآمدی کاملش را نشان نداده است. ما نمی‌توانیم در شرایط موجود صرفاً با نگارش اسناد، الزامات بخش‌نامه‌ای و سازمانی، وظایف و تکالیف درست بین سازمان‌ها ایجاد کنیم. ضمن اینکه اگر ایجاد هم کردیم، بتوانیم بازخوانی و بازخواهی کنیم و به ثمر بنشانیم.

*پروژه مدیریت و حکمرانی بر محور حل مسئله، راهکاری برای پیشبرد مدیریت و حکمرانی فرهنگی در این دوره حساس تاریخی است

وی افزود: به نظر می‌رسد پروژه مدیریت و حکمرانی بر محور حل مسئله، راهکاری برای پیشبرد مدیریت و حکمرانی فرهنگی در این دوره حساس تاریخی است و من این مقدمه را عرض کردم، برای اینکه بگویم لزوماً نمی‌خواهیم بگوییم مدیریت بر محور حل مسئله، تنها راه مدیریت است یا می‌تواند به همه سؤال‌ها و پرسش‌ها و معضلات حکمرانی پاسخ دهد، بلکه به‌عنوان یک ضرورت، الزامی است که همچنان باقی است و باید در این لحظه حساس و در این دوران خطیر گذر از وضعیت گذشته به وضعیت مناسب و آرامش‌بخش دیگر، این مدیریت و این حکمرانی را تجربه کنیم و به نتیجه برسانیم. دفتر تبلیغات مدعی است که من به‌عنوان یک تجربه می‌توانم نشان دهم در بخشی از حوزه حکمرانی که حکمرانی فرهنگی است، این روش مدیریت می‌تواند راه‌حلی برای پاره‌ای از امور باشد.

رئیس قطب تعمیق دینی و رئیس بنیاد امامت، در ادامه با اشاره به یکی از تجربیات خود گفت: ما در آغاز شکل‌‌گیری شورای راهبری دفتر تبلیغات و آغاز کار قطب‌ها، اولین اقدامی که انجام دادیم که به‌عنوان یک تجربه می‌خواهم عرض کنم، به مدلی برای مدیریت بر محور حل مسئله رسیدیم و آن را سعی کردیم در جاهای مختلف اجرایی کنیم و سعی کنیم برنامه‌هایمان را براساس یک مدل در قطب تعمیق و باورهای دینی جلو ببریم. این مدل که من تفصیلش را نمی‌توانم بگویم و یک متن قابل نشر هم است، بارها هم به شورای راهبری و مجموعه‌های مختلف ارائه شده، ده گام را برای مدیریت بر محور حل مسئله پیشنهاد می‌کند.

*برای حکمرانی نیازمند شروع از میدان واقعیت و حکمرانی از نقطه شکل‌گیری پیچیدگی‌ها و معضلات هستیم

وی این ده محور را برشمرد و عنوان کرد: این مدل در ده گام طراحی شده است؛ گام اول، بحث شناخت دقیق مسئله‌های عینی و میدانی است. این روش به ما دیکته می‌کند حکمرانی فرهنگی نباید از اتاق‌های ستادی،‌ طرح‌ها و سندهای بالادستی آغاز شود، هرچند همه آن‌ها در جای خودش ضروری است. ما برای حکمرانی نیازمند شروع از میدان واقعیت و حکمرانی از نقطه شکل‌گیری پیچیدگی‌ها و معضلات هستیم. در اینجا نیازمند پایش محیطی هستیم، مسئله‌ها را به‌درستی کلان و خرد شناسایی کنیم تا بدانیم با چه موقعیتی روبه‌رو هستیم.

حجت‌الاسلام سبحانی ادامه داد: در گام دوم باید به تحلیل مسئله‌ها بپردازیم. برای هرکدام از این‌ها در آن کتاب راهنمای مدیریت حل مسئله، اجزا و جزئیاتش بیان شده است. ما در اینجا باید مسئله را به‌درستی تحلیل کنیم،‌ مسئله‌های اصلی از مسئله‌های فرعی، شبه‌مسئله‌ها از مسئله‌های واقعی تفکیک شود. در آنجا گفته شده است چه گریزگاه‌ها و لغزش‌گاه‌هایی در شناخت و تحلیل مسئله وجود دارد. در نهایت ما باید به نظام اولویت‌های مسئله در حوزه موردنظرمان دست پیدا کنیم.

وی گام سوم را در ریشه‌یابی مسئله‌‌ها دانست و گفت: مسئله‌ها به‌خودی خود پدید نمی‌آیند‌ و تاریخچه دارند. عوامل پیدایی آن‌ها را باید شناسایی کرد،‌ کنشگران حاضر در صحنه مسئله را به‌خوبی شناخت و از آن طریق به واقعیت مسئله دست پیدا کرد.

رئیس قطب تعمیق دینی و رئیس بنیاد امامت، با اشاره به گام‌های بعدی بیان داشت: گام چهارم این است که باید به عوامل مؤثر در حل مسئله و موانع مؤثر در حل مسئله بپردازیم.

برای حل چنین مسئله‌ای، ما چه ظرفیت‌هایی داریم، چه عواملی می‌تواند ما را برای حل مسئله کمک کند و احیاناً در محیط چه موانعی وجود دارد که جلوی کارآمدی و پیشرفت ما را در حل مسئله می‌گیرد.

وی با بیان اينکه اولین اقدام بزرگ نظام اسلامی برای مدیریت کشور، تولید و توسعه ساختاری، تأسیس نهادهای جدید و برقراری نظم تازه در ساحت حکمرانی بود، گفت: برای هر حوزه‌ای از مسئله‌ها و نیازها، یک ساختار درست می‌کردیم؛ ازجمله دفتر تبلیغات ایجاد کردیم و برای پیشرفت‌های ضروری حوزه، سازمان تبلیغات ایجاد شد، همین‌طور شورای هماهنگی تبلیغات بوجود آمد. طبیعی بود که این نحو مدیریت نمی‌تواند در دنیای پیچیده جمهوری اسلامی، همه آن مسئله‌هایی را که عرض کردم، حل نماید.

 

*حرکت به‌سوی ایجاد قوه عاقله برای نهادهای کشور

حجت‌الاسلام سبحانی اعلام داشت: لایه دوم از حوزه مدیریت کشور، رفتن به‌سمت تحول در سازماندهی است که در اینجا بیشتر به ادغام ساختاری توجه کردیم و در گام سوم به ذهن رسید که این ادغام‌سازی‌ها و تفکیک‌های ساختاری و نوعی ترمیم‌ها در ساختار سیاسی موجود، مشکل را حل نمی‌کند و به‌سمت ایجاد قوه عاقله برای نهادهای کشور حرکت کردیم، لذا ما نیازمند اندیشکده‌ها و ایجاد اتاق‌های فکر بودیم و سعی کنیم شوراهای راهبری و راهبردی را در بخش‌های مختلف سامان دهیم تا بتوانیم بهتر وضعیت را کنترل و مدیریت کنیم.

وی با اشاره به گام چهارم اضافه کرد: در این مرحله به‌سمت تولید سندهای بالادستی و پایین‌دستی رفتیم؛ یعنی تصور بر این بود که اگر بتوانیم مدیریت براساس مجموعه اسناد را کنترل کنیم، آن‌ها را در ریل صحیح بگذاریم، هدف‌گذاری کنیم و تعیین و تشخیص وظایف و مسئولیت‌ها را درست انجام دهیم،‌ احیاناً می‌توانیم به رشد و توسعه مناسب دست پیدا کنیم.

حجت‌الاسلام سبحانی تصریح کرد: از سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی گرفته تا ده‌ها و بلکه گاهی صدها سندی که در طول این سال‌ها ایجاد شد، برای اینکه بتوانیم حکمرانی را بهتر پیش ببریم.

 

در همین مطالعات شش ماه گذشته ما، اسناد و گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد ما با فاجعه‌های بزرگ در  نسل نوجوان مواجه هستیم، نسل نوجوان ما آینده هویتی ما، آینده سیاسی و امنیتی ما هستند و اگر به اقتضائات این نسل توجه نکنیم و طرحی برای حل مسئله‌ها و تربیت نسل آینده نداشته باشیم، باید در انتظار فاجعه‌های بزرگ باشیم.

 

 

* راه‌حل‌ها باید با هم‌اندیشی کنشگران صحنه و میدان تولید شود تا قابلیت اجرا پیدا کند

وی اضافه کرد: در پنجمین گام نیازمند هم‌اندیشی با اصحاب شأن، برای دستیابی به راه‌حل‌ها هستیم؛ چون تا اینجا با مسئله به‌صورت کارشناسی و علمی،‌ عینی مواجه بودیم،‌ از این به بعد وارد میدان عمل می‌شویم، باید با کنشگران صحنه حل مسئله مواجه شویم. حل مسئله نمی‌تواند در اتاق‌های کارشناسی شکل بگیرد. در اینجا باید تمام اصحاب شأن فکری،‌ تخصصی، و کارشناسی دور میز جمع شوند و تلاش کنند حل مسئله به‌صورت واقعی و با توافق جمعی و هم‌اندیشی اتفاق بیفتد؛ یعنی وقتی مسئله‌ها در تهران یا قم شناسایی می‌شود و می‌خواهیم در بندرعباس و بوشهر و سیستان و بلوچستان اجرایی‌اش کنیم، می‌دانیم این راه‌حل مسئله‌ها، حتی بهترین راه‌حل‌ها به نتیجه نمی‌رسد.

این راه‌حل‌ها باید با هم‌اندیشی کنشگران صحنه و میدان تولید شود تا قابلیت اجرا پیدا کند.

حجت‌الاسلام سبحانی ادامه داد: در گام ششم، نیازمند ایجاد وفاق ذهنی و عملی با کنشگران میدان هستیم. ما در گام قبل با کارشناسان صحنه مواجه هستیم،‌ در اینجا باید با سازمان‌ها، شخصیت‌ها، NGOها،‌ کسانی که در میدان می‌توانند به حل مسئله کمک کنند یا احیاناً خودشان موانعی برای حل مسئله هستند، به یک هم‌افزایی برسیم تا بتوانیم با این توافق ذهنی و عملی این کار را  انجام دهیم، لذا در هر میدانی وارد شدیم، اول با مسئولان استان یک به یک گفت‌وگو می‌کنیم، بعد یک وفاق‌نامه استانی امضا می‌کنیم که همه پای آن را امضا کنند.

وی نقطه هفتم را در  اجرای برنامه‌های مشترک با همکاری ظرفیت‌های میدانی دانست و آن را بسیار مهم خواند و گفت: یکی از مشکلات ما در طول چنددهه گذشته این بوده است که هر ساختار و سازمانی که ایجاد کردیم، براساس نگاه کارآمدی خودش، فقط خودش را دیده است؛ یعنی یک نوع رقابت منفی و اصطکاک بین نهادهای فرهنگی در کشور داریم. درواقع کار خوب آن است که من می‌کنم، نه کاری خوب است که به یک نتیجه می‌انجامد و مسئله‌ای را از زمین برمی‌دارد. اینجا ما مدلی را داریم که چگونه می‌توانیم کار مشترک شکل دهیم و به نظرم یکی از توفیقات بزرگ دفتر تبلیغات در این صحنه، همین کار است. شما وقتی وارد یک استان می‌شوید اینکه یک برنامه ایجاد شود، پنج نهاد رقیب همه احساس می‌کنند آن کار برای خودشان است و خودشان کنشگر اصلی هستند، بلکه نه‌تنها نباید احساس رقابت کنند، بلکه احساس کنند که باید بیشترین سرمایه‌گذاری را کنند، بعضاً یک مدل همکاری‌های بین مؤسساتی،‌ به‌کارگیری ظرفیت‌های میدانی غیردولتی و غیرنهادی، از تجربه‌های موفق در این ظرفیت‌ها و ضرب ظرفیت‌ها با یکدیگر است.

حجت‌الاسلام سبحانی همچنین به مرحله هشتم اشاره و عنوان کرد: مرحله هشتم، بازخورگیری از میدان است. مشکل ما این است که گاهی اوقات به مسئله هم می‌رسیم، راه‌حل می‌دهیم و بعد براساس همان نگاه کلیشه‌ای، دائم همان کار قبلی را تکرار می‌کنیم. این از خطاهای مهم در حوزه مدیریت میدان است. ما در هر محیطی که وارد شویم، بعد از مدتی که کار را اجرا کردیم،‌ یک ایست بزنیم،‌ یک بار عملکرد گذشته را بازبینی کنیم،‌ ببینیم کنشگرانمان تا چه اندازه رضایت دارند،‌ مخاطبانمان تا چه اندازه اثربخشی را دیدند و بعد کار را دوباره پیش ببریم.

وی با بیان اينکه در گام نهم براساس بازخوردگیری و نتایج، به اصلاح برنامه‌ها باید پرداخت، گفت: اگر ما آموزشی داشتیم،‌ اگر کار رسانه‌ای یا کار میدانی انجام می‌دادیم، اگر تربیتی داشتیم، حالا ببینیم چه کاری را باید چگونه اصلاح کنیم تا اثربخشی بیشتری را شاهد باشیم.

* مدیریت متناوب لایه‌به‌لایه که از سطح به عمق حرکت کند، یکی از دستاورد نگاه مسئله‌محوری است

رئیس قطب تعمیق دینی و رئیس بنیاد امامت افزود: در گام دهم به اقدام به یک سطح بالاتر بپردازیم،‌ حل مسئله‌ها به ما یک نکته را دیکته می‌کند، آن است که مسئله‌ها دارای لایه‌های مختلف هستند، حلشان هم نیازمند اقدامات لایه‌لایه و طولی است. این مدیریت متناوب لایه‌به‌لایه که از سطح به عمق حرکت کند و نگاه‌های کاربردی را به نگاه‌های راهبردی تبدیل کند،‌ یکی از دستاورد نگاه مسئله‌محوری است.

نکته من این است که این تجربه کوچک با همه نقطه‌ضعف‌هایش تا آنجایی که من مطلع هستم، در کشور با نهادهای مختلف و تجربه‌های مختلف،‌ اولین تجربه میدانی در حوزه فرهنگ کشور است. اگر توجه ملی به این ظرفیت شود، بازخوانی شود و کارشناسانی کمک کنند، این تجربه می‌تواند دست‌کم برای بخشی از مشکلات پیچیده فرهنگی امروز، افق‌های روشنی را ترسیم کند.

وی اعلام کرد: به نظر می‌رسد ما هنوز در حوزه حکمرانی فرهنگی یک مدل و قاعده و طرح هماهنگی برای مواجهه با مسئله‌های پیچیده فرهنگی نداریم. امروز مسئله جدّی قطبمان که در چرخه حکمرانی داریم دنبال می‌کنیم، مسئله نسل نوجوان کشور است. در همین مطالعات شش ماه گذشته ما، اسناد و گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد با فاجعه‌های بزرگ در این نسل مواجه هستیم. نسل نوجوان ما آینده هویتی ما، آینده سیاسی و امنیتی ما هستند و اگر به اقتضائات این نسل توجه نکنیم و طرحی برای حل مسئله‌های تربیت نسل آینده نداشته باشیم، باید در انتظار فاجعه‌های بزرگ باشیم.

حجت‌الاسلام سبحانی در پایان گفت: امیدوارم ما یک بار در حکمرانی فرهنگی به‌جای نگاه‌ بخشی و نگاه از بالا به پایین، به کف خیابان و صحنه بیاییم و از کنشگرانی که امروز بار اصلی مدیریت فرهنگی را برعهده دارند، شروع کنیم و واقعاً یک طرح نو دراندازیم.

 

دانلود صوت نشست:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *