حوزه مطالعات تاریخی و اهمیت آن
متاسفانه در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی و خصوصا ،شیعی به ارزش مطالعات تاریخی آن طور که باید توجه نشده است.
سهم تشیع در مطالعات تاریخی نسبت به سایر دانشها در تمدن اسلامی بسیار کم بوده و با این که ظرفیتهای گستردهای در این زمینه در اختیار شیعه قرار داشته است ولی نقش بسیار بسیار کمی را ایفا کرده است.
این مطلب که چرا با وجود چنین ظرفیتها و ضرورتهایی در مذهب تشیع این دانش آن طور که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته، خودش به شکل مستقل نیازمند پژوهش است.
ضرورت مطالعات تاریخی به این جهت است که دانسته شده هویت دینی – اجتماعی- فکری شیعه در گرو بازشناسی تاریخ میباشد. امروزه مهمترین خدشهها به تشیع خدشههای تاریخی است.
این را میتوان در حوزههای مختلف رصد کرد، خصوصا در بحث امامت که مهمترین چالشها چالشهای تاریخی است.
پس اگر بخواهد تشیع خودش را اثبات کند این مهم بدون بازنگری در حوزه مطالعات تاریخی امکان پذیر نبوده و از طرف دیگر احیاء تمدن شیعی نیز بازبستهی پرداختن به حوزه مطالعات تاریخی است و باید به این مطلب اهتمام ورزید.
حتی امروز نیز متاسفانه تشیع مشکل قرون اولیه را در شمار آثار پژوهشی در حوزه تاریخ داشته و دستگاههایی که هویت تاریخی را بازنمایی میکنند در این عرصه دارای ضعفاند.
در اهمیت بحثهای تاریخی همین بس که بخشی از دانشمندان علوم انسانی در قرن جدید معتقدند علوم انسانی علومی تاریخی اند. افرادی مثل «دیلتای»، هگل» و حتی «هایدگر» و افرادی مانند «فوکر» در مطالعات فرهنگی قائلند که بازشناسی علوم انسانی در گرو مطالعات تاریخی است.
امروزه شیوه مطالعات تاریخی و اهمیت و جایگاهش با آن
چه در حوزههای علمیه و حتی دانشگاهها داریم بسیار متفاوت است.
دریافت متن کامل یادداشت