عنوان مقاله | انسان، سکولاریسم و حقوق زنان |
موضوع | تحلیل انتقادی مفهوم برابری و عدالت در مباحث حقوق زنان |
نوع مطلب | مقاله |
نام مجله | فصلنامه کتاب نقد |
شماره | شماره 29 |
تاریخ | زمستان 1382 |
شماره صفحه | 245 تا 258 |
چکیده و اهداف مقاله
این مقاله به تحلیل انتقادی مفهوم برابری و عدالت در مباحث حقوق زنان میپردازد و نگرشهای مختلف مدرنیته غربی و اندیشه اسلامی را مقایسه میکند. نویسنده در پی آن است که با ارائه درکی بنیادین از مفاهیمی مانند برابری، تبعیض، عدالت و جایگاه انسان، تصویری شفاف از تفاوتهای فلسفی این دو رویکرد ارائه دهد. این مقاله تلاش میکند مخاطبان را با عمق تفکر اسلامی و تناقضات موجود در دیدگاههای سکولار مدرن آشنا کند.
محورهای اصلی مقاله
- مفهوم تبعیض در مدرنیته غربی
کنوانسیون “رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان”، تبعیض را به معنای هرگونه تفاوت یا محرومیت مبتنی بر جنسیت تعریف میکند که مانع دستیابی زنان به حقوق انسانی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود.
نویسنده نقد میکند که این تعریف در چارچوب فلسفی مدرنیته شکل گرفته، جایی که انسان صرفاً بر اساس ویژگیهای فردی و دنیوی تعریف میشود. از قرن شانزدهم به بعد، مفهوم انسان در غرب از دیدگاهی فرازمینی و معنوی به دیدگاهی محدود و صرفاً مادی تغییر یافت.
- نگرش مدرنیته به برابری و عدالت
- در فرهنگ مدرن غربی، عدالت به معنای برابری کامل و مطلق انسانها تعریف میشود، اما در عمل، این برابری هرگز محقق نشده است.
- نویسنده اشاره میکند که عقلانیت مدرن، انسان را از ارزشهای اخلاقی و معنوی تهی کرده و او را تنها به ابزاری برای دستیابی به تمایلات شخصی تقلیل داده است.
- با این حال، مدرنیته در عرصه اجتماعی نیز نتوانسته برابری واقعی میان انسانها ایجاد کند؛ زیرا معیارها و نظام ارزشی آن عمدتاً مبتنی بر قدرت و توانایی فردی است.
- دیدگاه اسلامی در مقایسه با مدرنیته
نویسنده تفاوتهای بنیادین نگرش اسلامی و مدرن را در چند محور بررسی میکند:
- تعریف انسان: از منظر اسلامی، انسان موجودی است که با جهان فرازمینی و نظام هستی هماهنگ است. ارزشهای او بر اساس ارتباط با خداوند و قوانین الهی تعریف میشوند، نه تمایلات شخصی.
- معیار عدالت: در نگرش اسلامی، عدالت به معنای تناسب میان تواناییها، ظرفیتها و غایات انسانهاست. تفاوتهای بیولوژیکی، روانشناختی و معرفتی زنان و مردان نه به عنوان عامل تبعیض، بلکه به عنوان عاملی برای تکامل متقابل در نظر گرفته میشود.
- نقش زنان در اندیشه اسلامی
در اندیشه اسلامی، زن و مرد دارای حقوق و تکالیفی هستند که با ظرفیتها و نقشهای آنها هماهنگ است. نویسنده به نقش مادری و مسئولیتهای خانوادگی زنان اشاره میکند و آن را بخشی از نظام الهی میداند. برخلاف نگاه سکولار که این نقشها را کلیشهای مینامد، در اسلام این نقشها نه تنها منفی نیستند بلکه اساسی برای کمال خانواده و جامعه هستند.
- تناقضات دیدگاه مدرن درباره نقشهای جنسیتی
نویسنده به تناقضات موجود در کنوانسیون رفع تبعیض اشاره میکند. از یک سو، نقش مادری و همسری به عنوان کلیشه معرفی شده و نفی میشود، و از سوی دیگر، حمایت از خانواده به عنوان یک اصل مطرح میشود. این تناقض نشاندهنده عدم تعادل در رویکرد سکولار به مسأله زنان است.
- مسائل فرهنگی و تاریخی جوامع اسلامی
نویسنده تأکید دارد که حقوق زنان در جوامع اسلامی، به دلیل تأثیرات فرهنگ سنتی و مدرن، به درستی اجرا نشده است. فرهنگ سنتی به دلیل برداشتهای محدود از معارف دینی، جایگاه واقعی زنان را نادیده گرفته و از سوی دیگر، فرهنگ مدرن نیز با الگوبرداری از غرب، ارزشهای دینی را کنار گذاشته است.
- راهحلها برای رفع تبعیض و پیشرفت زنان
نویسنده پیشنهاد میدهد که بازنگری در میراث دینی و اجرای صحیح نظام حقوقی اسلامی، میتواند راهحلی جامع برای مسائل زنان ارائه دهد. در این رویکرد، نه تنها تفاوتهای میان زن و مرد محترم شمرده میشود، بلکه عدالت به معنای فرصتهای برابر برای هر دو جنس فراهم میآید.
نتیجهگیری
مقاله تأکید دارد که اسلام با رویکردی عادلانه و نظاممند به حقوق زنان، میتواند جایگزینی جامعتر و منصفانهتر از رویکرد مدرن ارائه دهد. این نظام، حقوق و تکالیف زنان را بر اساس تناسب با ظرفیتها و غایات آنها تعیین میکند و به جای برابری ظاهری، به عدالت واقعی و متوازن توجه دارد. نویسنده معتقد است که اجرای صحیح قوانین اسلامی و رفع موانع اجتماعی و فرهنگی، کلید حل بسیاری از مشکلات مربوط به حقوق زنان در جوامع اسلامی است.
پیشنهاد مطالعه
این مقاله برای پژوهشگرانی که به مباحث حقوق زنان، فلسفه عدالت، و تحلیل تطبیقی دیدگاههای اسلامی و مدرن علاقهمند هستند، منبعی ارزشمند است.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید